زبانحال امام حسن عسکری علیهالسلام قبل از شهادت
من که خونین جگر از زهر جفایم پسرم لالـهام؛ لالـه و در شـعـله رهـایم پسرم نفسم سوخته از هُرم عطش مثل حسین آه کاین شهـر شده کـرب و بلایم پسرم میچکـد شیون و آه از دو لب گـلگونم بر تو آیا رسد از حـجـره صدایم پسرم ارتـعـاشـی که پـدیـد آمـده در دسـتـانـم میدهـد آگـهی از رنـج و بـلایم پـسرم معتمد کُشت مرا؛ آن که ستم داشت روا بود آن تـیره نـَسَب خـصم دغایم پسرم شعـلـهور کرد مرا آتـش زهـرش آری مانده در سـیـنه هـنوز آه و نوایم پسرم چارهای نیست اگر در گذر از این راهم دست تـقـدیـر کـنـد از تو جـدایـم پسرم پس ازین، این تو و این خاطره اندوهم مـانـده بر جـادۀ غـمهـا رَد پـایـم پـسرم تو بیا تا که درین لحـظه بـبـیـنم رویت قدرتی نیست که من سوی تو آیم پسرم کاش میشد لحـظـاتی به بـرم بنـشـینی چون که مشتاق تو ای مـاهْلـقـایم پسرم یک نفس مانده که جان بر لبم آید «یاسر» جز همین شعـله نماندهست برایم پسرم |